پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره
عروسی  بابا و مامانعروسی بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره
مامان سحر مامان سحر ، تا این لحظه: 37 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره
بابا آرشبابا آرش، تا این لحظه: 38 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره
عقد بابا و مامانعقد بابا و مامان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره
ساخت وب سایت پرهامساخت وب سایت پرهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

پرهام دنیای سحر و آرش

پرهام دنیای منی

دندون در اوردن و بودن پيش خاله جون

سلام ماماني امروز چند روزي كه اومدم سركار و تو پيش خاله جون موندي و خيلي پسر خوبي بودي ولي يه وقتاي لج مي كني با خاله و تا ساعت 12 حالت خوبه و بعد اون نق مي زني و بهونه مي گيري و منو مي خواي ديروز خيلي لج كردي و از ساعت 12 تا 4 نق زدي و وقتي من ساعت4 اومدم اروم شدي. ماماني ببخشيد كه تنهات مي ذارم ولي مجبورم بيام سركار دلمم نمي اد بسپرمت مهد كودك چون از مهد خيلي بد تعريف مي كنند خدايش خاله جون با جون و دل ازت نگهداري مي كنه . دست خاله جونت درد نكنه .راستي چند روزه لثه هات سفيد شده و ديشب دقت كردم ديدم يكي از دندونهاي پاييني زده بيرون  مباركه جيگرم . ...
9 مهر 1392

7 ماهگي پرهام

سلام ماماني 4 روز رفتي تو 7 ماه و 3 مهر بردمت براي واكسن بردمت خداروشكر تب و درد نداشتي خيلي شيطون بلا شدي و مامانو كم كم داري مي شناسي و ماماني ديروز روز اول كاريم بود و اومدم سركار جيگر خودمو بردم پيش خاله آزاده ، خاله رو اذيت كردي و بهونه مي گرفتي و نق مي زدي و رفتم خونه مامانو ديدي هي مي خنديدي . خاله جون بهت خيلي مي رسه غذاهاتو بهت مي ده (حرير بادوم ، فرني و سوپ ،‌سرلاك ) .شانس من روز اول كاريم ساعت كار اداره تغيير كرده از ساعت 3 شده 4 و ربع ولي من يه ساعت زودتر ميرم
7 مهر 1392